; شعر در مورد رقیب عشقی ؛ رقیب در شعر حافظ و متن سنگین برای رقیب - فال و خواب
شعر در مورد تولد از شاملو و فروغ فرخزاد و سعدی و تولد خودم در بهار دخترانه

شعر در مورد تولد از شاملو و فروغ فرخزاد و سعدی و تولد خودم در بهار دخترانه

شعر در مورد تولد از شاملو شعر در مورد تولد ، خودم و مادر و پسر و خواهر و دوست همگی در سایت فال و …

شعر در مورد فرشته ؛ شعر در مورد اسم و بال فرشته و شعر مولانا در مورد فرشته

شعر در مورد فرشته ؛ شعر در مورد اسم و بال فرشته و شعر مولانا در مورد فرشته

شعر در مورد فرشته شعر در مورد فرشته ؛ شعر در مورد اسم و بال فرشته و شعر مولانا در مورد فرشته همگی در سایت …

شعر درباره دربند تهران و متن کوتاه در مورد شهر من و غزل و عکس نوشته درباره تهران

شعر درباره دربند تهران و متن کوتاه در مورد شهر من و غزل و عکس نوشته درباره تهران

شعر درباره دربند تهران با مجموعه شعر در مورد تهران زیبا ، اشعاری زیبا در مورد تهران قدیم ، زیباترین شعر درباره تهران در سایت …

شعر در مورد رقیب عشقی

شعر در مورد رقیب عشقی ؛ رقیب در شعر حافظ و متن سنگین برای رقیب

شعر در مورد رقیب عشقی ؛ رقیب در شعر حافظ و متن سنگین برای رقیب همگی در سایت فال و خواب. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.

گوش کن ای رقیب عشقی من،

عشق کشک است و عاشقی باد است!

شعر در مورد رقیب عشقی

چون پیش یار قید و رهائی برابر است

آن جا اگر روی و گر آئی برابر است

یک لحظه با تو بودن و با غیر دیدنت

با صد هزار سال جدائی برابر است

لطفی نمی‌کنی که طفیل رقیب نیست

لطفی چنین به قهر خدائی برابر است

شعر درباره رقیب عشقی

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد

چه می کنی که اگر او را خواستی یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد

رها کنی برود از دلت جدا باشد

به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد

رها کنی بروند تا دو پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

گلایه ای نکنی و بغض خویش را بخوری

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که نه …!! نفرین نمی کنم که مباد

به او که عاشق او بودم زیان برسد

خدا کند که فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط آن زمان برسد

اس ام اس غمگین دلشکسته تنهایی

دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یار ترین

سیــنه را ساختی از عشقش سر شارترین

آنکه می گفت منم بهر تو غمخوار ترین

چه دل آزار شد آخر،چه دل آزار ترین

دیدی ای دل ؟

شعر در مورد رقیب عشق

    تو غافل و سپهر کشنده رقیب

تو  فرزانه خفته و سگ دیوانه پاسبان

شعر درباره رقیب عشق

همخواب رقیبانی و من تاب ندارم

بی تابم و از غصه ی این خواب ندارم

دلتنگمو با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دل تنگیه من نیست

شعر رقیب عشقی

با رقیب آخر شب دوش به میخانه شدیم

هردو باز از می و از عشق تو دیوانه شدیم

تا به نزدیک سحر همدم پیمانه شدیم

مست گشتیم و ز هر جای در افسانه شدیم

شعر رقیب عشقی

افسوس هرگز فاتح قلبت نخواهم شد

پیش رقیبانم کم آوردست تدبیرم

شعر درباره رقیب عشقی

قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب

هم حریفان تو می‌گویند پیش از آفتاب

آگهم از طرح صحبت تا شمار نقل بزم

گر نسازم یک به یک خاطر نشانت بی حساب

مجلسی داری و ساغر می‌کشی تا نیمشب

روز پنداری نمی‌بینیم چشم نیمخواب

باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب

می‌خورد با او کسی حیف از تو و حیف از شراب

وحشی دیوانه‌ام در راستگوییها مثل

خواه راه از من بگردان خواه رو از من بتاب

شعر برای رقیب عشقی

چه را به رخ میکشی؟

قرارهای عاشقانه ات؟

دوستی های یکروزه ی پنهانی ات؟

یا عاشقانه های پوچت؟

کدام را . . .؟

نگو وفادارت بودم، خدا شاهد است که نبودی . . .

اما من پای همه چیز ماندم،

پای حرفها، قولها . . .

و حتی عاشقانه هایم . . .

بگذریم

راستی، رقیب جدیدت را دیدی؟

بهانه ی یک عمر حسرت خوردنت را پیدا کردم…

سیگار!

بوسه هایمان را ببین و آتش بگیر . . .

او برای من، و تو برای هردویمان بسوز.

منصفانست . . .

شعر عاشقانه رقیب

فتنه زمن چه نویسد که مرا دانش و دین

دو رقیبند که فتان شدنم نگذارند

شعر در مورد رقیب عشقی

 گفت حال تو  چرا گشت چنین زار  و خراب

گفتمش هیچ،گرفتست مرا باز شراب

گفت اگر مستی از این راست ترم گوی جواب

گفتمش باز دلم دسته گلی داده به آب

شعر رقیب عشق

 ای شده خوی تو با من بتر از خوی رقیب

روزم از هجر سیه ساخته چون روی رقیب

شعر درباره رقیب عشق

گاه بدزدیم چشم از تو ز بیم رقیب

گه به نظر بشکنیم چشم رقیب تو را

شعر در مورد رقیب عشق

در نیمه شبِ خسته ی تهران بغلم کن

در بارش بی وقفه ی باران بغلم کن

در ساعت تنهایی یک کوچه ی بن بست

در اوج ترافیک خیابان بغلم کن ..

من ساده از احساس دلت دست کشیدم

حالا که شدم سخت پشیمان بغلم کن

نگذار که سرما به تنم اُخت بگیرد

این بار تو در چشم رقیبان بغلم کن ..

بی دلهره و دغدغه از مهر گذر کن

یکبار دگر چندم آبان بغلم کن ..

شعر در وصف رقیب عشقی

 نیست در حضرت حسن تو مرا باک رقیب

خاصه خلوت شه طاعت دربان نبرد

شعری برای رقیب عشقی

گفته بودی که سگ ما ز رقیب تو بهست

لیک پیش تو به از ماست سگ کوی رقیب

شعر رقیب عشقی از سعدی

گر تو هم نام نگارت نبری نیک تر است

گرچو پروانه بسوزی و ننالی هنر است

شعر رقیب عشقی از حافظ

رفتم که حلقه زنم پنهان ز چشم رقیب

آمد رقیب و سبک در ره گرفت مرا

شعر رقیب عشقی از عطار

رقیب انگشت می‌خاید که سعدی چشم بر هم نه

مترس ای باغبان از گل که می‌بینم نمی‌چینم…….

شعر رقیب عشقی از مولانا

بس که از کعبهٔ کوی تو مرا مانع شد

گر همه قبله شود رو نکنم سوی رقیب

شعر رقیب عشقی از خسرونامه

این رقیبش به دانش اندوزی

وآن رقیبش به مجلس فروزی

شعر رقیب عشقی صائب تبریزی

ای خدا یار کسی یار به اغیار مکن

هیچ دل را به چنین درد گرفتار مکن

بیشتر ز امشب من کار مرا زار مکن

یک طبیب است دو دل بیهده بیمار مکن

شعر در مورد رقیب عشقی

آن همه چین که در ابروی رقیبت دیدم

کاش در زلف تو بودی نه در ابروی رقیب

شعر درباره رقیب عشقی

رقیبانی که مشکو داشتندی

شکر لب را کنیز نگاشتندی

شعر در مورد رقیب عشق

گرچه چندی غم عشق دگران داشته ام

هیچ غم را نه چنین مونس جان داشته ام

همچو جان آتش عشق تو نهان داشته ام

برده ام بار تو تا تاب و توان داشته ام

شعر درباره رقیب عشق

تا رقیب از تو مرا وعده دشنام آورد

ذوق این مژده مرا ساخت دعاگوی رقیب

شعر رقیب عشقی

غم خسرو رقیب خویش کرده

در دلبر دو عالم پیش کرده

شعر رقیب عشقی

مهربان با دگران دیدمت و دل دادم

آه و صد آه که دانسته به چاه آفتادم

غم نباشد که جفا پیشه بود صیادم

نه گرفتار چنانم که کنند آزادم

شعر درباره رقیب عشقی

گر به هر موی رقیب از فلک آید ستمی

آن همه نیست سزای سر یک موی رقیب

شعر برای رقیب عشقی

چو غالب شد هوای دلستانش

بپرسید از رقیبان داستانش

شعر عاشقانه رقیب

رقیبان حرم بنواختندش

به واجب جایگاهی ساختندش

شعر در مورد رقیب عشقی

داده ام دل به بتی بلهوس و شهر آشوب

در خم طره او مهر وفا کرده غروب

عمر نوح از من و دل خواهد و صبر ایوب

با منش قصد چه بازیست نمیدانم خوب

شعر رقیب عشق

یار پهلوی رقیب است و من از رشک هلاک

غیر از این فایده‌ای نیست ز پهلوی رقیب

شعر درباره رقیب عشق

زدر بستن رقیبم رسته باشد

خزینه به که آن در بسته باشد

شعر در مورد رقیب عشق

پیش از این در چمن عشق بهاری بوده است

با گلم بلهوسی را سر و کاری بوده است

روزگاری گل من همدم خاری بوده است

دین و دل باخته سرگرم قماری بوده است

شعر در وصف رقیب عشقی

چون هلالی اگر از پای افتادم چه عجب؟

چه کنم نیست مرا قوت بازوی رقیب

شعری برای رقیب عشقی

خویشان که رقیب راز بودند

او را همه چاره ساز بودند

شعر رقیب عشقی از سعدی

عشق اگر کاسته در چشم تو مقدار عماد

نه چنین است که کس نیست خریدار عماد

جز تو کس را نپسندید دل زار عماد

ورنه خواهند بسی زردی رخسار عماد

شعر رقیب عشقی از حافظ

ما به یارانیم مشغول و رقیب ما به یار

یا به یاران می‌توان مشغول بودن یا به یار

شعر رقیب عشقی از عطار

رقیبان شب گشته سرمست خواب

فروبرده سر صبح صادق به آب

شعر رقیب عشقی از مولانا

رشته‌ ی  الفت اگر نگسلد از جور رقیب

چاکهای دل مجروح رفو باید کرد

شعر رقیب عشقی از خسرونامه

رقیبان لشکر به آیین پارس

نگهبان تر از مرد اختر شناس

شعر رقیب عشقی صائب تبریزی

رقیبان بارش گشادند بار

در آمد به تو بتگه شهریار

شعر در مورد رقیب عشقی

بفرمود شه را رقیبان گنج

کشند از پی میر نان پای رنج

شعر درباره رقیب عشقی

تنی چند را از رقیبان راه

ز بهر شب فسانه بنشاند شاه

شعر در مورد رقیب عشق

بفرمود کارد رقیبی شگرف

نئی ناله پرورد ازآن چاه ژرف

شعر درباره رقیب عشق

رقیبان به فرمان شه تاختند

شبان را به خواندن سر افراختند

شعر رقیب عشقی

درآمد رقیبی که اینک ز راه

فرستاده هند و آمد به شاه

شعر رقیب عشقی

رقیب منا خیز و در پیش کن

تو شو نیز اندیشه خویش کن

شعر درباره رقیب عشقی

نیزه هاگم گشت و جمله آن نقیب

بر سر آب ایستاده چون رقیب

شعر برای رقیب عشقی

رقیبان مهمانسرای خلیل

به عزت نشاندند پیر دلیر

شعر عاشقانه رقیب

رقیب انگشت می خاید که سعدی دیده بر هم نه

مترس ای باغبان زان گل که می بینم نمی چینم

شعر در مورد رقیب عشقی

رقیب گفت بدین در چه میکنی شب وروز

چه میکنم دل گمگشته باز میجویم

شعر در مورد تنهایی و غم

و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد

گاه از دو روزنه ی رخسارم

گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم

گاه در باز دمی اندوهناک که با زحمت

از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند

و گاه در وجودم که به هیچ پایانی نمی رسید مگر تنهایی

شعر در مورد تولد

باهفت آسمون پرازگل یاس ومیخک

با صدتا دریا پر از عشق و اشتیاق و پولک

یه قلب عاشق بایه احساس بی قرار و کوچک

فقط میخواد بهت بگه تولدت مبارک

آخرین بروز رسانی در : دوشنبه 8 فروردین 1401
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام فال و خواب و لینک مستقیم بلا مانع است.