شعر در مورد قلب مهربان و روز جهانی قلب و مغز و شعر مولانا در مورد قلب
شعر در مورد قلب
شعر در مورد قلب ؛ مهربان و روز جهانی قلب و مغز و شعر مولانا در مورد قلب همگی در سایت فال و خواب .امیدواریم این مطلب مورد توجه شما سروان گرامی قرار گیرد.
قلبِ من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
شعر در مورد قلب
انگار سال هاست که در من تنیده ای
انگار جای قلب ، تو در من تپیده ای
شعر در مورد قلب شکسته
با قلب من ای عشق، کاری کن که باید
کاری که دل بردارم از اما و شاید
شعر در مورد قلب پاک
کاش بارانی ببارد قلب ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند
شعر در مورد قلب سالم
آن روز می کوبی به در آشفته و آشفته تر
حسرت عذابت میدهد قلب تو بی تقصیر نیست
شعر در مورد قلب مهربان
سروده خنده ام: هق هق ، و سیل اشک من دریا
مرا آواره گی ؛گردش؛ ، سفر با قلب خوش ؛رویا؛!
شعر در مورد قلب عاشق
عاشقم،
اهل همین کوچه ی بن بست کـناری
که تو از پنجره اش پای به قلب من ِ دیوانه نهادی
شعر در مورد قلب زیبا
قلب من ! ای کودک لجباز بد ،
هرچه می خواهی نباید داد زد .
شعر در مورد قلب انسان
اگر چه زخم زدی قلب ِ سرد و رنجورم
ولی به رسم ِ شما ،می بَرم تو را از یاد
شعر در مورد قلب عشق
کهنه فانوسی که قلب شیشه ای دارم، ولی
باد و باران خوب می دانند، آهن نیستم
شعر در مورد قلب یخی
گاه گاهی همه ی هستی این قلب اسیر
خبر از این دل پر غصه بگیری بد نیست
شعر در مورد دل شکسته
من و یک عمر دل به تو بستن، عاشق قلب سنگی ات بودن
با تو بودم ولی نفهمیدم ، آدم بت پرست یعنی چه !
شعر در باره قلب شکسته
مثل ماهی که شب از حوضچه جان می گیرد
قلب من لحظه ای از تو ضربان می گیرد
شعری در مورد دل شکسته
ای که میگویی طبیب قلبهای عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
شعر در مورد شکستن قلب
ساده مثل عامل تاراج “بانک صادرات”
قلب من را برده ای ، دستم به جایی بند نیست
شعری در مورد دل شکستن
سپس عشق تو از واژه به قلب ساز ناخن زد
و بعد از آن دور می فا س لا را عاشقت کردی
شعر در مورد عاشق دل شکسته
این که هر کار کنم باز کمت دارم را
عقل پنهان شده و قلب عیان می خواهد
شعر زیبا در مورد دل شکسته
در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست
چکش زدن به آهن سرد احمقانه است
شعر زیبا در مورد دل شکستن
تو آسمون قلب من پریدن
یه ذره بال و پر می خواس نداشتی
شعری در مورد قلب شکسته
ندانستم که در سینه به جای قلب وی سنگ است
به قلب خویشتن دائم جفا کردم ندانستم
متن تولد رسمی به دوست
برای دل خودم سخته بدونی تولدشه و نتونی تبریک بگی
جایت هنوز در میان دعاهایم است گرچه جایی در قلبت ندارم
تولدت مبارک عزیزترینم
شعر کوتاه در مورد قلب پاک
قلب من را میزبان عشق تو ، چون رعیتیست
که به نزدش پادشه دعوت به مهمانی شود
شعر درباره قلب پاک
قلب مرا هنوز به یغما نبردهای
ای راهزن دوباره به این کاروان بیا
شعر در باره قلب سالم
پیوند ما دیگر خیالی بود ناممکن
قلب من از شیشه دلت ازجنس آهن بود
شعر عاشقانه در مورد قلب
قلب من گواه بر تو دارد
دشوار است
فراموشی لبخند تو …
شعر درباره قلب عاشق
پاییز رنگ هایش را به تو داد
دلتنگی هایش قلب مرا بوسید.
شعری زیبا در مورد قلب
چیزهای بسیاری در زندگی چشمگیرند
اما معدودی قلب شما را تسخیر خواهند کرد،
آنها را دنبال کنید.
جملات عاشقانه انگلیسی
A bell is no bell ’til u ring it, a song is no song ’til u sing it & luv in ur
heart wasnt love put there to stay – luv isnt luv ’til you give it away
یک زنگ هیچی نیست تا وقتی به صدا درش بیاری، یک شعر تا وقتی خونده نشه شعر نیست،
عشق توی قلب تو تا وقتی که اسیرش کنی عشق نیست،
عشق وقتی عشقه که رهاش کنی تا بره (به دیگه ای هدیه بدیش)
شعر درباره قلب انسان
می چرخم
و دنیای تو را
با چین های دامنم
به کشف بکر یک خاطره دور می رسانم
موهایم را نباف
این وحشی رام نشدنی سیاه
تجسم پریشانی قلب من است
وقتی تو نگاهم نمی کنی.
شعر کودکانه در مورد قلب انسان
هر چقدر هم که بگوییم:
مردها فلان
زن ها فلان
یا تنهایی خوب است
و دنیا زشت است؛
آخرش روزی قلبت
برای کسی تندتر می زند…!
شعر در مورد قلب و عشق
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
فقط چیزی در قلبم فرو ریخت
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
عبورت، حضوری ماندگار بود
خورشید از پشت
پلکهایت درخشید
و در ادامه ی راهم
طلوع کردی!
شعر درباره قلب یخی
آغوشت
تمام حرف های نگفته را
در قلبم بازگو می کند
بگذار چشم هایت لالایی بخوانند
و لب هایت من را
نوازش کنند
اما آغوشت فقط حرف بزند ….
شعر در وصف قلب
می تپد قلبم و با هر تپشی
قصه ی عشق تو را می گوید.
شعری در وصف قلب
از کسانی که
همه چیز را
محاسبه می کنند بترس
و هرگز قلبت را
در اختیار آنها نگذار
آنها حساب عشقی که
نثار تو می کنند را نیز دارند
و روزی آن را با تو
تسویه می کنند.
شعر قلب
از این همه پریشانی
دلگیر که نه!
خستهام…
پریشانی تنها به موهای تو میآید
نه قلب من…
شعر قلب مادر
دیر شده، می دانم!
باید بیایم
باران را در چشم هایت بند بیاورم؛
به قلبت نفوذ کنم و
خاطره ی سالها تنهایی ات را پاک کنم!
باید هر چه عشق دارم
به پایت بریزم
بعد از تو
هیچ حسّی به دردِ من نخواهد خورد…!
شعر قلب مجروح
قلب تو آشیانهی من است
و قلب من باغ و بهار تو
مرا چهار کبوتر است
چهار کبوتر کوچک
قلب من آشیانهی توست
و قلب تو باغ و بهاران من.
شعر قلب مجروح قصیر
هیچ گاه
نفهمیده ام
دوست داشتن چرا این همه
غم انگیز است!؟
هیچ گاه
نمیفهمم
چرا میگویند
آدمها با قلبهایشان عاشق میشوند؛
وقتی که من
همیشه عشق را،
در گلویم احساس میکنم…!
شعر قلب شکسته
برای زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند
شعر قلبی لک
انگار
سالها طول کشید
که دسته ای بوسه
از دهانش بچینم
و در گلدانی به رنگ سپید
در قلبم بکارم.
اما انتظار
ارزشش را داشت
چون عاشق بودم
شعر قلبی
زخمی اگر بر قلب بنشیند،
تو، نه می توانی زخم را از قلبت واکنی،
نه می توانی قلبت را دور بیاندازی!
“زخم” تکه ای از “قلبِ” توست،
زخم
و قلبت
یکی هستند!
شعر قلب الام
آن قدر مرا به سینه ات بفشار
که ضربان قلبم
بر پوست تنت نقش ببندد
شعر قلبی مجروح منک
تکلیفم را
روشن کن!
نه مثل آتشی
در قلب درختی جوان
مثل آتشی که
سرخپوستی
برای علامت به معشوقه اش
برپا کرده.
شعر قلبی یحبک
اثر انگشت ما،
از قلب هایی که لمسشان کرده ایم
هیچوقت پاک نمی شود
شعر قلب مادرایرج میرزا
هیچ کجا، هیچ زمان،
فریاد زندگی
بی جواب نبوده است.
قلب خوب تو
جواب فریاد من است…
شعر قلب مادر از کیست
سرت را بگذار روی سینه ام
می شنوی؟
از قلب من هر لحظه قطاری می گذرد
شعر در مورد قلب مادر
چقدر پر می شکد دلم
به هوای تـــــو
انگار تمام پرنده های جهان
در قلبم آشیانه کرده اند!…
معنی شعر قلب مادر
به تو نزدیکم
چون تنی برهنه به چاقو
چون درختی دست نخورده
به یادگاری
قلبی در من است که فقط
تو آن را می بینی
متن شعر قلب مادر
می خواهم با همین قلب ناقص
دوستت بدارم
زندگی کنم
و این بار مراقبم
از هر اتفاق عاشقانه ای که بیفتد
عکس بردارم
دکلمه شعر قلب مادر
قلب
اول می شکند
بعد می گیرد
و درست لحظه ای که می ایستد
جای خالی آغوش ات
بیشتر از همیشه
درد می کند!
معنی شعر قلب مادر
سنگ شدهام
و برای تراشیدنِ شاعری از سنگ هم
مردِ میدان نیستی
سنگ شدهام
و کلاغها هر بلایی که خواستند،
تکهتکه بر سرم بیاورند
اگر قلب این مجسمه یکبارِ دیگر بتپد
شعر زیبای قلب مادر
موطن آدمی را بر هیج نقشه ای
نشانی نیست.
موطن آدمی تنها در قلب کسانی است که
دوستش می دارند
شعر ترکی قلب مادر
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شبها در سینه ام می دوی
کافی ست خسته شوی
کافی ست بایستی! *
شعر قلب مجروح سودانی
خانه را از دوش عشق برداشتم ،
عکس را از قاب ،
یاد را از تخت
و قلبم را از کنار آینه ات .
دوستی ، چمدانی شد برای من
تا قشنگیِ زندگی برای تو بماند …
شعر قلب مجروح عراقی
مبارزان جهان قلب دشمنان شکنند
تو را چه شد که همه قلب دوستان شکنی
شعر مجروح القلب عراقی
ر نقد قلب زن تو اگر قلب نیستی
این نکته گوش کن اگرت گوشوار نیست
شعر على قلب مجروح
مشنو دروغ تا نشوی خوار ازانک
چون سیم قلب قلب بود خازنش
شعر عتاب قلب مجروح
زندگی صرف خوبرویان کن
به زر قلب یوسف ارزان است
شعر حب قلب مجروح
محبت چون کند زورآزمایی
شکست آرد به قلب مومیایی
به رنگ و بو مناز ای گل که دارد
خزان در آستین دست حنایی
شعر عن القلب مجروح
لشکر عشق باز بیرون تاخت
قلب عشاق را شکست افتاد
شعر قصیر عن قلب مجروح
در دل نکنی مقام یعنی
با قلب عیار در نگنجد
شعر قلب شکسته من
آن چه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه
کیمیاییست که در صحبت درویشان است
شعر قلبم شکسته
دل دادمش به مژده و خجلت همی برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
شعر قلب شکستن
عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
شعر برای قلب شکسته
نقد دلی که بود مرا صرف باده شد
قلب سیاه بود از آن در حرام رفت
شعر کوتاه قلب شکسته
زمانه گر نه زر قلب داشتی کارش
به دست آصف صاحب عیار بایستی
متن شعر قلب شکسته
به زلف گوی که آیین دلبری بگذار
به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن
شعر در باره قلب شکسته
گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری
من نقد روان در دمش از دیده شمارم
شعر نو قلب شکسته
می شمارد گوهر شهوار را اشک یتیم
قلب صائب چون فریبد دیده سیر ترا؟
شعر راجع قلب شکسته
در دیار ما که دارد عشق پنهانی رواج
سکه قلب است رخسار به ناخن خسته را
شعر در مورد قلب
رواجی نیست در محشر عبادات ریایی را
به سیم قلب نتوان ماه کنعان را خرید آنجا
شعر در مورد قلب شکسته
من قلب و لسانم به وفاداری و صحبت
و اینان همه قلبند که پیش تو لسانند
شعر در مورد قلب پاک
آن کودک لشکری که لشکر شکند
دایم دل ما چو قلب کافر شکند
شعر در مورد قلب
ای دل، ای خانهی اسرار نهان، گاه شادی، گهی غرق فغان. پایگاهی برای عشق و امید، گاه آرام، گهی چون طوفان.
در تپشهای بیتاب و مدام، قصهی عشق نهفته، والسلام. گاه چون آینهای شفاف و پاک، گاه چون بستر سنگی، ناتمام.
ای دل، ای سرچشمهی مهر و وفا، گاه چون دریا، گهی چون جویها. در گذرگاه زمان، بیقرار، میتپد در سینه، با شور و نوا.
ای دل، ای رازدار قصهها، گاه چون گل، گهی چون خارها. در گذرگاه زمان، بیامان، میتپد در سینه، با یاد خدا.