; شعر در مورد دیوار ؛ سنگی و تنهایی و کنجکاوی و کاهگلی و مهربانی و تکیه بر دیوار - فال و خواب
شعر در مورد دایی و خواهرزاده و در وصف دایی فوت شده و شعر بختیاری تقدیم به دایی عزیزم

شعر در مورد دایی و خواهرزاده و در وصف دایی فوت شده و شعر بختیاری تقدیم به دایی عزیزم

شعر در مورد دایی و خواهرزاده با مجموعه شعر در مورد دایی خوب و عزیزم ، اشعاری زیبا در مورد دایی فوت شده ، زیباترین …

شعر دوبیتی در مورد بهار ؛ شعر کوتاه در مورد بهار از پروین اعتصامی برای کودکان

شعر دوبیتی در مورد بهار ؛ شعر کوتاه در مورد بهار از پروین اعتصامی برای کودکان

شعر دوبیتی در مورد بهار شعر دوبیتی در مورد بهار ؛ شعر کوتاه در مورد بهار از پروین اعتصامی برای کودکان همگی در سایت فال و …

متن عاشقانه برای عشقم و جدیدترین و بهترین متن عاشقانه برای عشقم

متن عاشقانه برای عشقم و جدیدترین و بهترین متن عاشقانه برای عشقم

متن عاشقانه برای عشقم متن عاشقانه کوتاه و بلند و زیبا ، متن عاشقانه برای همسر و سالگرد ازدواج ، متن عاشقانه برای تولد و …

شعر در مورد دیوار

شعر در مورد دیوار ؛ سنگی و تنهایی و کنجکاوی و کاهگلی و مهربانی و تکیه بر دیوار

شعر در مورد دیوار ؛ سنگی و تنهایی و کنجکاوی و کاهگلی و مهربانی و تکیه بر دیوار همگی در سایت فال و خواب .امیدواریم این مطلب مورد توجه شما سروان گرامی قرار گیرد.

در گذشت پر شتاب لحظه های سرد

چشم های وحشی تو در سکوت خویش

گرد من دیوار می سازد

می گریزم از تو در بیراه های راه

تا ببینم دشت ها را در غبار ماه

تا بشویم تن به آب چشمه های نور

در مه رنگین صبح گرم تابستان

پر کنم دامان ز سوسن های صحرائی

بشنوم بانگ خروسان را ز بام کلبه دهقان

می گریزم از تو تا در دامن صحرا

سخت بفشارم بروی سبزه ها پا را

یا بنوشم شبنم سرد علف ها را

می گریزم از تو تا در ساحلی متروک

از فراز صخره های گمشده در ابر تاریکی

بنگرم رقص دوار انگیز توفان های دریا را

در غروبی دور

چون کبوترهای وحشی زیر پر گیرم

دشت ها را، کوه ها را، آسمان ها را

بشنوم از لابلای بوته های خشک

نغمه های شادی مرغان صحرا را

می گریزم از تو تا دور از تو بگشایم

راه شهر آرزوها را

و درون شهر …

قفل سنگین طلائی قصر رؤیا را

لیک چشمان تو با فریاد خاموشش

راه ها را در نگاهم تار می سازد

همچنان در ظلمت رازش

گرد من دیوار می سازد

عاقبت یکروز .. فروغ فرخزاد

می گریزم از فسون دیده تردید

می تراوم همچو عطری از گل رنگین رؤیاها

می خزم در موج گیسوی نسیم شب

می روم تا ساحل خورشید

در جهانی خفته در آرامشی جاوید

نرم می لغزم درون بستر ابری طلائی رنگ

پنجه های نور می ریزد بروی آسمان شاد

طرح بس آهنگ

من از آنجا سر خوش و آزاد

دیده می دوزم به دنیائی که چشم پر فسون تو

راه هایش را به چشمم تار می سازد

دیده می دوزم بدنیائی که چشم پر فسون تو

همچنان در ظلمت رازش

گرد آن دیوار می سازد

شعر در مورد دیوار

درد دارد از سرم انگار بالا می رود

پک به پک هی مصرفِ سیگار بالا می رود

مثل ِ دیوار ِ کجم توی دلم این روزها

احتمالِ ریختن بسیار بالا می رود

شعر در مورد دیوار مهربانی

سنگهای سخت و سنگین را برهنه پای

ساختم دیوار سنگین بلندی تا بپوشاند

شعر در مورد دیوار کاهگلی

کنج آسوده به جز سایه ی دیوار نداری

ای درد که در سینه ی خاموش تو جوشد

شعری در مورد دیوار

بر می کشی ز چنگ دلم ناله ها هنوز

من بار دیگر از پس دیوار سال ها

شعر نو در مورد دیوار

دوباره این من خسته!پشت این دیوار نشسته!

پشت دیوار من و تو!دست من دستامو بسته!

شعر در مورد ترک دیوار

پشت دیوار من و تو یه نفر تنها نشسته!

یه نفر که عمری تنها دل به هیچکسی نبسته!

شعر درباره دیوار

اگه من برم از اینجا قلب این دیوار میلرزه!

اخه اون که منتظر برامه عمری!پشت این دیوار نشسته!

متن تبریک تولد رسمی

معلم ها معجزاتی هستند که زندگی را در دیوارهای سرد مدرسه قرار می دهند

و شما معجزه ای بودید که به من آموختید چگونه زندگی ارزشمندی داشته باشم

سپاس از زحمات شما معلم گرامی تولدتان مبارک

شعر زیبا در مورد دیوار

دیواری که ما بهش تکیه زدیم!

مرز بین من و من تا من و توست!

شعر کوتاه در مورد دیوار

کاش میشد بین منو تو دیواری نبود!

پشت من به جای دیوار تنه خسته تو بود!

شعر عاشقانه درمورد دیوار

اگه من برم از اینجا قلب این دیوار میلرزه!

وقتی این دیوار بلرزه پشت تو در جا میترسه!

شعر درباره دیوار مهربانی

دیشب تو رویای دلم میون اون خواب چشام

عکس قشنگی رو دیدم روی دیوار توی چشام

شعر در مورد دیوار

دلق بصری کلاه رندانه ماست

سرو صنمی است بد چنار دیوار

شعری درباره دیوار

نظم این قافله نازم که به استادی او

نقش اندیشه عیان است به دیوار از من

شعر نو درباره دیوار

در خانه ی دلتنگی له گشته ام و بی هوش

آوارترین دیوار از ثانیه ها بر دوش

شعر درباره دیوار و تنهایی

بین منو تو فاصله ایست به پهنای دیوار

به ضخامت شیشه

نمی دانم کی خواهد شکست؟!!!

شعر درباره دیوار

در این تنگنای نفس گیر

می روم این بیراهه ی بی انتها را

شاید در گوشه ای

سوسویی از امید

روی دیوار خطا هویدا باشد…

شعر درباره ی دیوار

کیمیا شد خنده و تا دل بخواهد گریه است

در میان شادمانی ، طرح دیوار از شما

شعر زیبا در باره دیوار

در میان دیوار

تکه سنگها بی جان

اوج آن بالا

روی دوش آنهاست

سنگها اما بی دل

شعر کوتاه درباره دیوار

نیم نگاهی که به دیوار فاصله ات می اندازم

می بینم ترک خورده ای

با آن همه ادعای استقامت!

چه زود شکستی …

شعر دیوار

به دیوار همسایه می نگری؟

چشمهایت هنوزم آبستن تردیدند

بیچاره نگاه منتظر من …

شعر دیوار کاهگلی

به دیوار ها خیره شدن را

در غیبت چشمانت یاد گرفته ام

کاش می توانستم داد بزنم

ای دیوار ها مرا رها کنید …

شعر دیوار مهربانی

آن گونه که او سنگ به روی سر من ریخت !

با رهگذری خسته که دیوار نمیکرد

شعر دیوار چین

پشت دیوار بلند بیکسی

لحظه هام از غم و فریاد زدنه

شعر دیوار تنهایی

دیوار میلرزید و زن انگار عاشق شد!

شعری سرود- از خاطرات یک خیابان

شعر دیوار پینک فلوید

برای آیینه سخت است

که در حضور خالی تو

گیسوان دیوار را شانه بزند

و برای من سخت تر

شعر در مورد دیوار کاهگلی

دیوار صبوری ساکت و آرام

مهربان،استوار از نظر دگران

بود همسایه ی باغی

پر از درختان سبز و تازه جوان.

شعر دیوار های کاهگلی

گلهای کاغذی / تو/ و من خوار می شوم

بر چسب سیم خار دار/ به دیوار می زنند

شعر در مورد دیوار مهربانی

غم که می آید در و دیوار ، شاعر می شود

کاغذ و خط و قلم ، انگار شاعر می شـود

شعر برای دیوار مهربانی

دیوار … پای پنجره … روبان قرمز

کم کم نوار مغز من : جریان قرمز

شعر درباره دیوار مهربانی

یک چار دیواری، غریب و پرت و تاریک

آماده ی تنها شدن، زندان قرمز

شعر در مورد دیوار

دیوار سرد خونه پرشده ازخط خطی

هزاران خط کشیدم با این سنگ لعنتی

شعر در مورد دیوار مهربانی

دیوار به از یار زمینی به صد رنگ

دیوار به از یار زمینی پر از رنگ

شعر در مورد دیوار کاهگلی

من همان پنجره ی زنگ زده در دیوارم

به تماشاگه ماه جان بدهم در دیوار

شعری در مورد دیوار

تصویر صورت زیبات همیشه روی دلم هست

عکستم راستی همینجاست، روی دیوار اتاقم

شعر نو در مورد دیوار

تکیه داده بود سپیدار به تن زخمی دیوار

دیوار از خستگی خم بود اما از بیکسی بیزار

شعر در مورد ترک دیوار

خشتای کهنه دیوار ساده بود اما صمیمی

بی ریا و با محبت مثل عشقای قدیمی

شعر درباره دیوار

تنها دلگرمی دیوار برگای بالا سرش بود

چتر سبز شاخو برگا تنها مرهم تنش بود

شعر زیبا در مورد دیوار

روی شونه های سردش اون درخت جوونه می زد

اما دیوار کم کمک داشت واسه موندن چونه می زد

شعر کوتاه در مورد دیوار

حالا از قامت دیوار چیزی رو زمین نمونده

حتی رد پاشو دیگه شن وماسه ها پوشونده

شعر عاشقانه درمورد دیوار

یه دفه یه باد ولگرد تن شاخه ها رو لرزوند

تنه ی سبز سپیدار تا شدو دیوارو خوابوند

شعر درباره دیوار مهربانی

هنوزم چن تائی گنجشک لای دیوار لونه داشتن

عابرام گاهی رو سینه ش یادگاری می نوشتن

شعر در مورد دیوار

اما خاطرات دیوار هنوزم تو ذهن برگاس

من نمیگم همه میگن اون دیوار همیشه اونجاس

شعری درباره دیوار

پرتو خورشید بر دیوار تافت

تابش عاریتی دیوار یافت

شعر نو درباره دیوار

آفتابم در پس دیوار هجران ماند و من

سایه را مانم که با دیوار همرازی کنم

شعر درباره دیوار و تنهایی

بس که در سایه دیوار تو در فریادم

ز آه من سایه دیوار تو هم ناسوده

شعر درباره دیوار

سوی دیوار چه آیی که نیاید، صنما

هیچگه صورت دیوار بدین زیبایی

شعر درباره ی دیوار

دلم به سایه دیوار او بود مائل

در آن زمان که گل قالبم بود دیوار

شعر زیبا در باره دیوار

منم ز مهر رخت روی کرده در دیوار

چو سایه بر رهت افتاده زیر دیوار

شعر کوتاه درباره دیوار

ندیم و همدمم از صبح تا بشب ناله

قرین و محرمم از شام تا سحر دیوار

شعر دیوار

دیوار، ندانم شود از گریه من پست؟

یا از من مسکین، در و دیوار گریزد

شعر دیوار کاهگلی

پیش دیوار آنچه گوئی هوش دار

تا نباشد در پس دیوار گوش

شعر دیوار مهربانی

گفت مشتی گر زند صدسال بر دیوار سر

در نیفتد کاهی از دیوار این حصن حصین

شعر دیوار چین

بر در دیوار خود ایمن مباش

بر حذر هان از در و دیوار باش

شعر دیوار تنهایی

هر کجا یک جفته بر دیوار زد

در دم از دیوار بگشاید دری

شعر دیوار پینک فلوید

پای دیوار چوتو گل رخ اگر بوسه نهم

برمن افشاند خارازسر دیوار شکر

شعر در مورد دیوار کاهگلی

خضر آسوده است از تعمیر دیوار یتیم

هر کسی را روی در تعمیر دیوار خودست

شعر دیوار های کاهگلی

صورت دیوار می سازد ترا تن پروری

تکیه از غفلت به دیوار تن آسانی مکن

شعر در مورد دیوار مهربانی

می شود همسایه دیوار بر دیوار خلد

در جوار روضه او هر که را باشد مزار

شعر برای دیوار مهربانی

بی یار چو گویم بودم روی به دیوار

تا مدعیان از پس دیوار ندانند

شعر درباره دیوار مهربانی

یکی دیوار بود از خشت بسته

بر آن دیوار لیلی خوش نشسته

شعر در مورد دیوار

نگه کردند بر دیوار آن روز

نوشته بود این شعر جگرسوز

شعر در مورد دیوار مهربانی

همه دیوار چون پر کرد از اشعار

فرو افتاد چون یک پاره دیوار

شعر در مورد دیوار کاهگلی

ز خون خود همه دیوار بنوشت

بدرد دل بسی اشعار بنوشت

شعری در مورد دیوار

گهی بر روی دیوار افکنی خویش

گهی دیوار پیمایی پس و پیش

شعر نو در مورد دیوار

چو صدره از سر دیوار جستم

برون آور ازین دیوار پستم

شعر در مورد ترک دیوار

مگر دیوار من کوتاه تر بود

که در ملکم نه دیوار و نه در بود

شعر درباره دیوار

ای بس که بگردد در و دیوار فلک

ما روی به دیوار لحد آورده

شعر زیبا در مورد دیوار

روی در دیوار کن وانگه خموش

زانکه آن دیوار دارد نیز گوش

شعر کوتاه در مورد دیوار

ور تو در دیوار خواهی گفت راز

هست دیوار لحد با آن بساز

آخرین بروز رسانی در : دوشنبه 8 فروردین 1401
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام فال و خواب و لینک مستقیم بلا مانع است.