شعر در مورد قدم زدن و متن در مورد قدم زدن در جنگل و پاییز و برف و خیابان عاشقانه
شعر در مورد قدم زدن
شعر در مورد قدم زدن ؛ متن در مورد قدم زدن در جنگل و پاییز و برف و خیابان عاشقانه همگی در سایت فال و خواب . امیدواریم این مطلب مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.
طوفان نبودنت تنم را می تکاند
و من کوچه های بی تو بودن را
دست در دست خیالت قدم می زنم!
شعر در مورد قدم زدن
وقتی قدم به زندگی
من گذاشتی
همه چیز تغییر کرد.
شعر در مورد قدم زدن زیر باران
هستی من!
این بار که راه بیفتیم،
دستهای هم را می گیریم،
قدمهایمان را یکی می کنیم،
و از زیبایی های مسیر لذت می بریم:
از رقص بیدهای مجنون در نوازش نسیم،
از آوای آب در ستایش صبح،
از بیقراری گنجشکها در هجوم سحر
شعری در مورد قدم زدن
بگو چگونه وابسته ی بودنت نباشم
که اینگونه زندگی ام را با من قدم می زنی
و خنده ات را بیخ گوشم جا می گذاری
شعر در مورد قدم زدن در پاییز
همین که می گویی “می روم”
وُ شبیهِ آمدنت قدم بر می داری، خوب است.
همین روزگاری که تو در حاشیه اش،
پرُ رنگتر از متنِ زندگی هستی، خوب است
شعر نو درباره قدم زدن
دوستت دارم
با خاطره ای که هرگز به خاطرم نیست
با قدم هایی که هنوز
قدم های تندِ نخستین دیدار است
با بوسه ای که هنوز
نخستین بوسه است
و دست هایی که کودکانه
جای شعر و نوازش را اشتباه می گیرند…
شعر کوتاه در مورد قدم زدن
قدم زدن در این شب گرم
حالت را خوب می کند ..
گل من!
گاهی نفس عمیق بکش و
نگذار تنم از حسودی بمیرد ..
شعر در مورد تنهایی قدم زدن
چه شب های درازی
اشک در هاون اندوه کوبیدم!
نخوابیدنم را
به پایِ قدم های نیامده ات بگذار
و خط عمیق پیشانی ام را
به حساب سرنوشت.
شعر در مورد تنها قدم زدن
بیا هم را دوست داشته باشیم….
هنوز خیابان های زیادی هست
که باید باهم قدم بزنیم و
شعرهای زیادی مانده که نخوانده ایم…
شعر درباره قدم زدن زیر باران
دلتنگی آدم را به خیابان می کشد
دلتنگم!
و مردم نمی فهمند
قدم زدن -گاهی–
از گریه کردن غم انگیز تر است!
شعر زیبا درباره قدم زدن
به هوا نیازمندم
به کمی هوای تازه
به کمی درخت و قدری گل و سبزه و تماشا
به پلی که می رساند یخ و شعله را به مقصد
به کمی قدم زدن کنار این دل
شعر کوتاه درباره قدم زدن
باران که می بارد
دوباره شاعر می شوم
می توانم برایت شعری بگویم
از تمام حرفهایی که نمی زنم
از جاده هایی که
بی تو قدم زدم
از پنجره هایی که از آن ندیدمت
از روزهایی که بی تو هدر شدند..
شعر درباره تنها قدم زدن
دست های نداشته ات را می گیرم
و به خیابان میروم، قرارمان همین بود، مگر نه؟
تو آن سوی شهر من این سوی شهر
، قدم بزنیم روی خیالِ هم.
بس که ممنوع است این عشق،
از بهشت که هیچ، از دنیا هم رانده می شویم.
شعر قدم زدن
در من
دیوانه ای جا مانده
که دست از
دوست داشتنت بر نمیدارد!
با تو قدم میزند
حرف میزند
میخندد
شعر میخواند
قهوه میخورد
فقط نمیتواند
در آغوش بگیردت …
به گمانم
همین بی آغوشی
او را
خواهد کشت
شعر قدم زدن در پاییز
چقدر صدای آمدنِ پاییز
شبیه صدای قدم های تو بود
ملتهب، مرموز، دوست داشتنی…
چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست
نه گرم، نه سرد، همیشه بلاتکلیف!
متن بی قراری عشق
برای بیان دلتنگی و برای بیان غربت
هواهای دونفره را تنهایی قدم زدیم
با یاد کسانی که هوای ما را نداشتن
شعر بسیار زیبا در مورد قدم زدن از عطار نیشابوری
مرا در وادی حیرت چرا دارید سرگردان
مرا یک تن ز چندین خلق گو یکبار بنمایید
شما عمری درین وادی به تک رفتید روز و شب
ز گرد کوی او آخر مرا آثار بنمایید
چه گویم جمله را در پیش راهی بس خطرناک است
دلی از هیبت این راه بیتیمار بنمایید
چنین بی آلت و بی دل قدم نتوان زدن در ره
اگر مردان این راهید دستافزار بنمایید
به رنج آید چنان گنجی به دست و خود که یابد آن
وگر هستید از یابندگان دیار بنمایید
درین ره با دلی پر خون به صد حیرت فروماندم
درین اندیشه یک سرگشته چون عطار بنمایید
شعر زیبای قدم زدن از ترانه سرای فرید احمدی
بارون داره هدر میشه بیا با من قدم بزن
دلم داره پر میزنه واسه تو و قدم زدن
وقتی هوا بارونیه دلم برات تنگ میشه باز
نمیدونی تو این هوا چشات چه خوش رنگ میشه باز
دلم هواتو داره بارون هواتو داره رنگ چشاتو داره
قدم زدن تو بارون باتو چه حالی داره…
۱٫ مولانا:
یک قدم زد آدم اندر ذوق نفس شد فراق صدر جنت طوق نفس
۲٫ عطار نیشابوری:
درین ره با دلی پر خون به صد حیرت فروماندم درین اندیشه یک سرگشته چون عطار بنمایید
۳٫ کاظم بهمنی:
ای کاش میشد با تو ساعتها قدم زد از راه آهن تا شمیران زیر باران…
۴٫ پیام آقایی:
گفت: ترکم میکند! در زیر باران دور شد یک قدم برداشت اما یک خیابان دور شد
۵٫ فریدون مشیری:
در این کوچههای خلوت و باریک قدمهای گمشدهای را میجویم